* سلام ، سلام بر قبر خاک گرفته رسول الله (ص) ،
* سلام بر بغض های فروخورده بقیع ، سلام بر چشم های خیس زائران قبر بی نشان ، سلام بر کوچه هایی
که دیگر نیستند ...
* اگر خدای متعال عمری دهد ، گاه به گاهی گوشه ایی از دل نوشته های سفر عشق را تقدیم می کنم ، به
امید آنکه این سفر نصیب همه جستجوگران حقیقت گردد ...
قسمت اول
* روز اول مدینه بود ، رفتم بقیع ، دیدم درها بسته است حتی پشت نرده ها هم نمی شود رفت ...
گفتم درها را بستید ، طواف دور قبرستان را که نمی توانید از ما بگیرید ، نیت کردم گرد حرم های خاکی
یک دور طواف کردم ...
* پیرمرد سنی به دیگری اعتراض کرد که چرا داخل حرم رسول الله کفش پای شماست ، پیش خودم گفتم :
سنگ حرم پیامبر (ص) زیر پا قرار بگیرد ایراد دارد اما اگر حرف رسول الله ...
* توی بقیع که رسیدم ، مات و مبهوت بودم محو این همه مظلومیت ، یه دفعه یه مسلمون خارجی اومد به
زبون عربی از روحانی کاروان پرسید " قبر فاطمه (س) کجاست ؟" دیگه بغض امونم نداد ...
* دو رکعت نماز چند قدمی بیت الحزان خراب ،دور از نگاه شرطه ها ...
گر چه خیلی سریع ، اما خیلی حال داد ...
*یه کار قشنگی که تو مسجد پیامبر ( ص) معمولا بعد از نماز ها انجام می شد ، حلقه های حفظ و قرائت
قرآن بود که پر بود از نوجوون ...
* شب جمعه ،شب ولادت حضرت علی اکبر(ع)، خوابیدن روی سنگفرش حرم رسول الله بعد از دعای کمیل
صفای دیگه ای داشت ، تو خیالمم نمی گنجید ،آخرین تصویر قبل از خواب تو چشمام گنبد سبز رسول
خوبی ها باشه ...
چقدر خضوع داری تو جوون
حاج الاحقر
اینم یه گل مثل همیشه
یه دونه میذارم چون هر چیزی تکش قشنگه حتی تو
------------------------------------------------------------------
میخوامت
دلم با دلت تا ابد ...