دانلود اهنگ جدید بایگانی بهمن ۱۳۸۹ :: قریب و غریبه

قریب و غریبه

دیدی که خون ناحق پروانه ، شمع را ...

قریب و غریبه

دیدی که خون ناحق پروانه ، شمع را ...

بایگانی

۵ مطلب در بهمن ۱۳۸۹ ثبت شده است

مناظره خسرو با فرهاد

نخستین بار گفتش کز کجایی
                                          بگفت از دار ملک آشنایی

بگفت آنجا به صنعت در چه کوشند

                                           بگفت اندوه خرند و جان فروشند

بگفتا جان فروشی در ادب نیست

                                            بگفت از عشقبازان این عجب نیست

بگفت از دل شدی عاشق بدین سان؟

                                             بگفت از دل تو می گویی من از جان

بگفتا عشق شیرین بر تو چون است

                                              بگفت از جان شیرینم فرون است

بگفتا هر شبش بینی چو مهتاب

                                               بگفت آری، چو خواب آید کجا خواب؟

بگفتا دل ز مهرش کی کنی پاک

                                               بگفت آن گه که باشم خفته درخاک




در این مقاله سیره ولایی علامه طباطبایی (ره) صاحب تفسیر المیزان در رابطه با حضرت رضا (علیه السلام) را ذکر می کنیم.
علامه طباطبایی می فرمودند: «همه امامان علیهم السلام لطف دارند، اما لطف حضرت رضا علیه السلام محسوس است.» و در نقلی دیگر، بیان می کردند: «همه امامان معصوم علیهم السلام رئوف هستند، اما رأفت حضرت امام رضا علیه السلام ظاهر است.»
و نیز می فرمودند: «انسان هنگامی که وارد حرم رضوی علیه السلام می شود، مشاهده می کند که از در و دیوار حرم آن امام رأفت می بارد.»

ایشان هر ساله به مشهد مشرف می شد حتی در پنج شش ماه آخر عمر با همه کسالتی که داشت به مشهد مشرف شد. یکی از بستگان نزدیک ایشان می گفت:
«با آغوش باز با آن کهولت سن و کسالت، جمعیت را می شکافت و با علاقه ضریح را می بوسید و توسل می جست که گاهی به زحمت او را از ضریح جدا می کردیم ... .»
ایشان می گفت: «من به حال این مردم که این طور عاشقانه ضریح را می بوسند، غبطه می خورم ... .»
فرزند ایشان نقل می کردند: در سال آخر حیاتشان به دلیل کسالتی که داشتند و بنا به تأکید و توصیه پزشکِ مخصوص نمی خواستیم که ایشان به مشهد مقدس بروند. ولی ایشان اصرار داشتند و رفتند.
پس از مراجعت از مشهد، به ایشان گفتم سرانجام به مشهد رفتید، فرمود: «پسرم جز مشهد کجاست که آدم بتواند دردهایش را بگوید و درمانش را بگیرد؟»
علامه طباطبایی وقتی به مشهد، مشرف می شد، از وی تقاضا می کردند که در خارج از مشهد چون طُرقبه و ... به دلیل اعتدال هوا، سکونت داشته باشند و گهگاهی برای زیارت مشرف گردد. ایشان ابداً قبول نمی کرد و می فرمود: «ما از پناه امام هشتم به جای دیگری نمی رویم.»
یکی از شاگردان علامه طباطبایی می گوید: «... هیچ به خاطر ندارم که از اسم هر یک از ائمه علیهم السلام بدون ادای احترام گذشته باشند. در مشهد که همه ساله مشرف می شدند و تابستان را در آنجا می ماندند وقتی وارد صحن حضرت رضا علیه السلام می شدند، بارها که در خدمتشان بودم و می دیدم که دست های مرتعش را روی آستانه در می گذاشتند و با بدن لرزان از جان و دل آستانه در را می بوسیدند، گاهی از محضرشان التماس دعا درخواست می شد می گفتند: «بروید از حضرت بگیرید؛ ما اینجا کاره ای نیستیم؛ همه چیز آنجاست! »
علامه طباطبایی
زمانی نویسنده مشهوری بوسیدن ضریح امامان علیهم السلام و این قبیل احترام نهادن ها را تشنیع می کرد. وقتی سخن او را به مرحوم علامه در حرم رضوی علیه السلام عرض کردند، ایشان فرمود: «اگر منع مردم نبود، من از دم مسجد گوهرشاد تا ضریح، زمین را می بوسیدم.»
و روزی در صحن حرم امام رضا علیه السلام شخصی به علامه [که اصلاً اذن نمی داد کسی دست ایشان را ببوسد] عرض کرد: «از راه دور آمده ام و می خواهم دست شما را ببوسم.» علامه فرمود: «زمین صحن را ببوس که از سر من هم بهتر است! »
یک بار علامه می خواستند به روضه رضوی علیه السلام مشرف شوند. به ایشان عرض شد: « آقا! حرم شلوغ است؛ وقت دیگری بروید! » فرمودند: «خوب، من هم یکی از شلوغ ها! » و رفتند. مردم هم که ایشان را نمی شناختند تا راهی برایشان بگشایند و در نتیجه، هر چه سعی کردند دستشان را به ضریح مبارک برسانند، نشد و مردم ایشان را به عقب هل دادند. وقتی بازگشتند، اطرافیان پرسیدند: «چطور بود؟» فرمودند: «خیلی خوب بود! خیلی لذت بردم! »
حجت الاسلام معزّی نقل می کند که یک بار در ایام طلبگی به مشهد رفته بودم و در صحن های حرم رضوی علیه السلام قدم می زدم و به بارگاه امام می نگریستم اما داخل رواق ها و روضه نمی رفتم. ناگهان دست مهربانی بر روی شانه هایم قرار گرفت و با لحنی آرام فرمود:
«حاج شیخ حسن! چرا وارد نمی شوی؟! » نگاه کردم و دیدم علامه طباطبائی است. عرض کردم: خجالت می کشم با این آشفتگی روحی بر امام رضا علیه السلام وارد شوم. من آلوده کجا و حرم پاک ایشان کجا! آنگاه مرحوم علامه فرمود:
«طبیب برای چه مطب باز می کند؟ برای این که بیماران به وی مراجعه کنند و با نسخه او تندرستی خود را بیابند. این جا هم دارالشفای آل محمد ـ علیهم السلام ـ است. داخل شو که امام رضا علیه السلام طبیب الأطباء است.»


منبع:

پایگاه صالحین

تمام راه ظهور تو با گنه بستم

دروغ گفته ام آقا که منتظر هستم

 

کسی به فکر شما نیست راست می گویم

دعا برای تو بازیست راست می گویم

 

اگرچه شهر برای شما چراغان است

برای کشتن تو نیزه هم فراوان است

 

من از سرودن شعر ظهور می ترسم

دوباره بیعت و بعدش عبور می ترسم

 

من از سیاهی شب های تار می گویم

من از خزان شدن این بهار می گویم

 

درون سینه ما عشق یخ زده آقا

تمام مزرعه هامان ملخ زده آقا

 

کسی که با تو بماند به جانت آقا نیست

برای آمدن این جمعه هم مهیّا نیست

(سیدامیرحسین میرحسینی)



                 بوی آهو

سر از لبریزی نامت چنان مسرور می رقصد
که جشن گندم است انگار و دارد مور می رقصد

چه کرده جذبه ی چشم تو با آغوش این غربت
که زائر قصد اینجا می کند از دور می رقصد

دو تا چشم پریشان بر ضریحت بستم و حالا
دو تا ماهی قرمز در پس این تور می رقصد

تمام خاک اینجا بوی آهوی ختن دارد
اگر عطار در بازار نیشابور می رقصد

چنان در دستگاه شوق ات افتاد اختیار از کف
که در بزم همایونت کبوتر شور می رقصد

به شوق لمس دستان تو از بسیاری مستی
سه دانه دل میان سینه انگور می رقصد

شفا از سمت آن دست مسیحایی اگر باشد
فلج کف می زند، کر می نوازد، کور می رقصد
جواد اسلامی