میان کوچه ، ره ، برعشق سد کرد
و داغ سینه ی ما تا ابد کرد
الهی بشکند دستی که آن روز
غرور مجتبی یش را لگد کرد
ابر
بوسید ولی زود لب از گونه جدا کرد
سرمای زمستان و رخ سنگ ... چه سخت است
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَتَنـا رُقَیَّةَ،عَلَیْکِ التَّحِیَّةُ وَاَلسَّلامُ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ
حرف کنیزی شد، عمو از نیزه افتاد
طوری که از آب آورت چیزی نمانده ...