دانلود اهنگ جدید یادگاری ... :: قریب و غریبه

قریب و غریبه

دیدی که خون ناحق پروانه ، شمع را ...

قریب و غریبه

دیدی که خون ناحق پروانه ، شمع را ...

بایگانی

برف این نرم سپید، برف این فانی پاک   

چند روزیست که باز، گشته همسایه خاک

کودکان فارغ و شاد، مست در بازی خویش

کودکی را بس خرد، می گدازد تشویش

باز هم آهسته، خیزد از بستر تب

پشت دیوار اتاق، کودکان گرم طرب

آه پر حسرت او، باز بر پنجره است

  غیر این آه ورا، بهره ای نیست به دست

آرزومند دمیست که دمش بگذارد

تن چون کوره خود، به یخی بسپارد

رقص ذرات سپید، در هم آغوشی شب

دستکی نرم و ظریف، پنجه در پنجه تب

وعده مادر هم، برف سال دگرست

وعده ای تکراری، وعده ای بی اثر است

...

دیشب اشک مادر، روی سجاّده چکید

ناله ها زد مادر، کودک از خواب پرید

پشت در گوش نهاد، مادرش غرق دعا :

"امتحانی سخت است، مرگ فرزند خدا"

پدرش رفت چه تلخ، زندگی مان بگسست

جغد شوم غربت، روی این خانه نشست

آرزوهایم را، پی او کردم خاک

ماند تنها بر من، مهر این کودک پاک

گر نبودم آنروز، گریهء این فرزند

در کنار پدرش، می رهیدم از بند

...

پشت در تا که شنید، ناله ها از سر سوز

شعله ای در دل او، کرد شب ها را روز

صبح با شال و کلاه، کرد بر کوچه نگاه

رفت پیش مادر، کرد بسیار الحاح

گفت دیگر امسال، مادر الوعده وفا

 دلم آخر پوسید، جرم من چیست ؟ چرا ؟

گرچه مادر دانست، نیست این کار درست

ولی آخر این برف، آخرین فصل دروست

گفت و پوشید لباس، رفت با او به حیاط

آدمی ساخت ز برف، آخرین برگ حیات

کودک از شادی و شوق بر زمین بند نبود

روی لب های گلش، غیر لبخند نبود

گوییا برد ز یاد، آن همه ناله ز تب

آن همه شعله ز اشک، آن همه سوز لهب

مادر آرام، ولی، گونه هایش پر اشک

آخر این مادر را می کشد حسرت و رشک

کودک امّا آنشب، عکس شب های دگر

غرق رویای سپید، مست دنیای دگر

...

صبح فردا وقتی، گشت خورشید به بام

کودک قصّه ما، کرد آهسته تمام

پشت آن پنجره ها، گوشه حوض حیاط

یادگارش ای وای، آخرین برگ حیات

گرچه خورشید نکرد، رحم بر مادر او

پی آن کودک برد، آخرین دفتر او

یادگاری گلش، گرچه شد نقش بر آب

هرگز از یاد نبرد مزّه آن می ناب

                                                                  "الاحقر"

نظرات  (۲۰)

............................................................................................

...........................................................................................

...........................................................................................

..........................................................................................

...........................................................................................

..........................................................................................

..........................................................................................

.........................................................................................

 

                                                                    ارادتمند

                                                                      دل دار

یک شبی مجنون نمازش را شکست                بی وضو در کوچه لیلا نشست
عشق آن شب مست مستش کرده بود              فارغ از جام الستش کرده بود
سجده ای زد بر لب درگاه                        پر ز لیلا شد دل پر آه او
گفت یا رب از چه خوارم کرده ای                 بر صلیب عشق دارم کرده ای
جام لیلا را به دستم داده ای                     وندر این بازی شکستم داده ای
نشتر عشقش به جانم می زنی                     دردم از لیلاست آنم می زنی*
خسته ام زین عشق، دل خونم مکن                من که مجنونم تو مجنونم مکن*
مرد این بازیچه دیگر نیستم                      این تو و لیلای تومن نیستم*
گفت: ای دیوانه لیلایت منم                       در رگ پیدا و پنهانت منم
سال ها با جور لیلا ساختی                        من کنارت بودم و نشناختی
عشق لیلا در دلت انداختم                         صد قمار عشق یک جا باختم
کردمت آوارهء صحرا نشد                         گفتم عاقل می شوی اما نشد
سوختم در حسرت یک یا ربت                     غیر لیلا بر نیامد از لبت
روز و شب او را صدا کردی ولی                   دیدم امشب با منی گفتم بلی
مطمئن بودم به من سرمیزنی                     در حریم خانه ام در میزنی
حال این لیلا که خوارت کرده بود                 درس عشقش بیقرارت کرده بود
مرد راهش باش تا شاهت کنم                    صد چو لیلا کشته در راهت کنم

پاسخ:

مرد راهش باش تا شاهت کنم                    صد چو لیلا کشته در راهت کنم

دنیای کودکانه را دوست دارم

بی آلایش و لطیف و بی ریا و بی سانسورند

دنیای کودکانه را دوست دارم چون با آنها هیچ نیتی رو از دیگران

 بد نمیبینی و کودکانه به همه نگاه می کنی

پاسخ:

دنیای کودکانه را دوست دارم

بی آلایش و لطیف و بی ریا و بی سانسورند

دنیای کودکانه را دوست دارم چون با آنها هیچ نیتی رو از دیگران

 بد نمیبینی و کودکانه به همه نگاه می کنی

سلام

شما که نظرات ما رو تایید نمی کنید. راجع به نشر مطالب در رجا هم کاری جز دعا انجام نمی دم!

ارادتمند...
پاسخ:
سلام
ارادتمند
سلام علیکم و رحمه الله کربلایی آسمونی
اول ربیع برشما مبارک انشالله ، انشاالله پاداش دو ماه عزاداریهاتون با صاحب عزا

حاجی جان اول ریبع نو کن ............. شعر جدید بذار

به قربان دل آسمانی تان بچسبانم :-)

مرحبا بکم ...

 

باید از جنس حق باشی تا در تو زوجیت معنا یابد! هر دو شی ای که کنار هم قرار بگیرد که زوج نمی شوند!

می دانی نظام زوجیت چه نظامی است؟

هر چیزی که منجر می شود اقتضای دریافت حق در او تشکیل شود در نظام زوجیت اتفاق می افتد!

آیا می دانی این یعنی چه؟

و اما اگر زوج شوی باید هر ان منتظر حق باشی که از کرامتش در تو جاری کند و شما یک زوج کریم شوید...

زوجیتت در زمین و کرامتش از آسمان...

چه می شود...به به

و این فرایند حاصلش می شود ایمان...

وای چه نعمتی از این همه کرامت حاصل می شود...

و اما باید بدانی برای زوج شدن باید با حق عجین شوی و یکپارچه شوی...

زوجیت لزوما با دو نفر حاصل نمی شود بلکه باید منیت هایت از بین رود تا با تمام خوبی های عالم یک زوج شوی...

و هر جا که خوبی ای باشد تو نیز خواهی بود زیرا تو زوج تمام خوبی ها می شوی....

و هر جا تو باشی کرامت و حق نیز زنده و جاری است و اکنون تو می شوی زوج کریم...

و در این بزم بزرگ ، اطمینان و امنیت و ایمان میوه هایی هستند که کام تمام حضار را شیرین خواهد کرد... و این است آیه بودن زوج کریم...

و چه زیبا مولا علی علیه الاسلام فرموده اند:

ان الله خلق الانسان ذا نفس ناطقه . ان زکاها بالعلم و العمل فقد شابهت جواهر اوائل عللها و اذا اعتدل مزاجها و فارقت الاضداد فقد شارکت بها السماوات سبع شداد.

همانا خداوند انسان را صاحب نفس ناطقه خلق کرد وقتی انسان این نفس را با علم و عمل خود تزکیه کند همانا آن را شبیه جواهر والای حق که علت نفس است کرده است و هنگامی که مزاجش به اعتدال رسد و از اضداد رها شود پس او با 7 آسمان مشارکت و ارتباط برقرارخواهد کرد

تو علم و عمل را با هم زوج کن و همجنس حق بشو که زمانی که یکپارچه و واحد شدی ۷ آسمان در تو جاری خواهد شد و کرامت تمام وجودت را خواهد گرفت و تو می شوی مصداق " کن و یکون "که چون اراده کنی بی شک اراده ات در راستای اراده خدا خواهد بود و محقق خواهد شد...

(برداشتی از صوت کلاس تدبر استاد اخوت، سوره شعرا ۲۲/۷ )

...
و من در پیله تنهایی خود 
شاید
روزی یک پروانه شدم...
پاسخ:
parvane shodan be tahamole  in tanhaei miarzad   

آیت الله جوادی آملی درباره مقام رضوان امام رئوف :

" هیچ موجودی از هیچ موجود دیگری راضی نمی‌شود، مگر به وساطت مقام امام هشتم؛ هیچ انسانی به هیچ توفیقی دست نمی یابد و خوشحال نمی شود، مگر به وساطت مقام رضوان رضا (سلام الله علیه)؛ و هیچ نفس مطمئنه ای به مقام راضی و مَرضی بار نمی‌یابد، مگر به وساطت مقام امام رضا! او نه چون به مقام رضا رسیده است، به این لقب ملقّب شده استبلکه چون دیگران را به این مقام می‌رساند، ملقّب به رضا شد.

اهداف جزئی هم مشمول این اصل کلّی است. اگر کسی در کارهای جزئی موفق شد و راضی شد؛ چه بداند، چه نداند به برکت امام رضا(ع) است. اگر فرزندی کوشید، رضای پدر و مادر را فراهم کرد؛ چه بداند و چه نداند، به وساطت مقام امام رضا(ع) است. و اگر عالم حوزوی یا اندیشور دانشگاهی به مقام علم و دانش بار یافت و بر کُرسی استادی تکیه زد و راضی شد؛ چه بداند، چه نداند به وساطت مقام ایشان است."


زیارت قبول کربلایی آسمونی

انشالله همیشه به زیارت

انشالله دلت پر از معرفت ارباب علیه السلام


تنها تنها رفتی نوش جانت


  • احمدی گرافیک
  • کاری زیبا از یک دلربا
    خیلی قشنگ و زیبا و احساسی بود
    یاد اون شعر معروف مادر افتادم در کتاب درسی
     یادت هست برای کی بود؟ فکر کنم ایرج میرزا نه؟
    راستی آزمون تیپ شخصیتی ات چی بود؟...
    به امید دیدارت
    پاسخ:
    salam aziz
    nazar lotfete
    fekr konam kare iraj mirza bood
    tipe shakhsiatim ham fekr konam khosh tip bood (-:)
    شب یلدا قدم آهسته بردار
    کمی هم احترام ما نگه دار
    تو می بینی ربابم غصه دار است
    بنی هاشم هنوز هم داغدار است
    صدای العطش در گوش مانده
    بدن ها بی کفن هر گوشه مانده
    شب یلدا تو هم چله نشین باش
    سیه پوش غم سالار دین باش

    صلی الله علیک یا اباعبدالله

    پاسخ:
    صلی الله علیک یا اباعبدالله ...

    من کیستم گدای گدایان این درم

    گرپانهم به جای دگرخاک بر سرم

    روزی اگر بناست از این در جداشوم

    ازهم جداشوند سر و جان و پیکرم

    پاسخ:
    tayeba allah

    امام صادق علیه السلام:

    هرکس به قصد زیارت امام حسین علیه السلام پیاده از خانه اش خارج شود خداوند در مقابل هر گام برای او حسنه ای می نویسد و گناهی می زاید.

    پاسخ:
    salam bozorgavar
    mamnoonam az mohabat haye bidarigheton
    doagooton bodam
    ندیدم شهی در دل آرایی تو
    به قربان اخلاق مولایی تو
    .
    تو خورشیدی ذره پرور ترینی
    فدای سجایای زهرایی تو
    .
    نداری به کویت زمن بی نوا تر
    ندیدم کریمی به طاهایی تو
    .
    نداری گدایی به رسوایی من
    ندیدم نگاری به زیبایی تو
    .
    نداری مریضی به بدحالی من
    ندیدم دمی چون مسیحیایی تو
    .
    نداری غلامی به تنهایی من
    ندیدم غریبی به تنهایی تو
    .
    نداری اسیری به شیدایی من
    ندیدم کسی را به آقایی تو
    ..
    امید غریبان تنها کجایی
    چراغ سر قبر زهرا کجایی
    ..
    تجلی طاها
    گل اشک مولی
    دل آشفته ی داغ آن کوچه غم
    گرفتار گودال خونین
    دل افکار غم های زینب
    سیه پش قاسم

    عزادار اکبر ، گل باغ لیلا

    پریشان دست علمگیر سقا

    نقس های سجاد ، نواهای باقر ، دعاهای صادق ، کس بی کسی های شب های کاظم
    حبیب رضا و انیس غریب جوادالائمه ، تمنای هادی ، عزیز دل عسکری
    نگارا بفرما کجایی
    پاسخ:
    نداری گدایی به رسوایی من
    ندیدم نگاری به زیبایی تو ...

    هرگز تو هم مانند من آزار دیدی؟   یار خودت را از خودت بیزار دیدی؟

    آیا تو هم هر پرده ای را تا گشودی    از چاچوب ٫نجره دیوار دیدی؟

    اصلا ببینم تا به حالا صخره بودی؟    از زیر امواج آسمان را تار دیدی؟

    نام کسی را در قنوتت گریه کردی؟   از (آتنا) گفتن ( عذاب النار) دیدی؟

    در پشت دیوار حیاطی شعر خواندی؟   دل کندن از یک خانه را دشوار دیدی؟

    در پشت دیوار حیاطی شعر خواندی؟  دل کندن از یک خانه را دشوار دیدی؟

    در پشت دیوار حیاطی شعر خواندی؟  دل کندن از یک خانه را دشوار دیدی؟

    آیا تو هم با چشم باز و خیس از اشک   خواب کسی را روز و شب بیدار دیدی؟

    رفتی مطب بی نسخه برگردی به خانه؟  بیمار بودی مثل من٫ بیمار دیدی؟

    حقا که با من فرق داری لااقل تو       او را که می خواهی خودت یک بار دیدی

    کاظم بهمنی

     

    پاسخ:
    اصلا ببینم تا به حالا صخره بودی؟ ....
    شد قطره به قطره آب آدم برفی
                                             در محضر آفتاب آدم برفی

    آب از سر او گذشت اما لیکن
                                             بیدار نشد ز خواب آدم برفی
    هی وای من !! خوبه برف  سرده عجب آتیشی میزنه ها !

    خیلی قشنگ بود ،بغضم الان ...
    پاسخ:
    ghashang negahe khataposhe shomast
    سلام،خسته نباشید
    بسیار زیبا و بسیارغم انگیز، اشکمون در اومد.
    پاسخ:
    salam aziz
    mamnon ke khondi
    lotfet mostadam
    سلام سالار جان
    واقعا عالی بود
    طیب الله
    منتظر مثنوی های بعدیتون هستیم حاجی

    آدمی همیشه با چیزی هایی که دوستش داره امتحان می شه 
    گاهی میزان تعلقات امتحان رو سخت می کنه
    و صبر اوج احترام در برابر خداست

    انشالله هیچ کس با جدایی و فراق امتحان نشه
    پاسخ:
    salam bozorgavar
    nazare lotfetone
    .
    .
    .
    و صبر اوج احترام در برابر خداست
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی