
ایراد کار کجاست، که یار تو نیستیم ؟
گر عاشقیم، چرا کنار تو نیستیم ؟
از دوستی غیر، چه خیر دیده ایم ما ؟
آخر چگونه است بی قرار تو نیستیم ؟
اینسان که روز و شب پی دنیا دویده ایم
خود واضحست در پی کار تو نیستیم
گردن نهاده ایم به حکم هوای نفس
زین غفلت است، عاشق دار تو نیستیم
ای وای اگر که روز قیامت دهی ندا
با ما غریبه ای، ز تبار تو نیستیم
امسال هم، فصل زمستان گذشت و ما
رومان سیاه، مست بهار تو نیستیم
سردیم و سخت، هنوز هیزم تریم
یعنی هنوز لایق نار تو نیستیم
پایان این غزل چه بگوییم جز سکوت
شرمنده ایم هنوز، که یار تو نیستیم
"الاحقر"
