و گاهی چه زود دیر می شود ...
یه روزی میای سراغم
که شده خزون ، بهارم
یه روزی خبر می گیری
که دیگه تموم کارم
یه روزی میای تو پیشم
اما بر سنگ مزارم
میشینی با بارون اشک
می شوری گرد و غبارم
-----------------------------------
می بینی نوشته رو سنگ
" نازنین همدم و یارم
کاش میپرسیدی ز حالم
تو شبای بی ستارم
کاش با این چشمای خیست
میدیدی چه بی قرارم
کاش همین دسته گل رو
که گذاشتی رو مزارم
میدادی به دستم اون روز
که به تو این دل و دادم
کاش که تا فرصتی بودش
می رسیدی تو به دادم "...
-------------------------------
نوبهار ، خدانگهدار
باز بیا ، نبر ز یادم
" الاحقر "