دارد کار پاییز به زمستان می کشد ...
تا سردی روح خسته ام را دیدی
خورشید شدی و بر رخم تابیدی
فرقی که نمی کند ! ولی در فکرم
دل داده امت یا که دلم دزدیدی !؟
"الاحقر"
دارد کار پاییز به زمستان می کشد ...
تا سردی روح خسته ام را دیدی
خورشید شدی و بر رخم تابیدی
فرقی که نمی کند ! ولی در فکرم
دل داده امت یا که دلم دزدیدی !؟
"الاحقر"
با چه امیدی به رویای خزان دل خوش کنم/منکه در کنج قفس دیدم بهارخویش را
-----------------------------------------------------------------------------------------------------
دیدم بهار خویش را ...