دانلود اهنگ جدید گریه بیهوده ... :: قریب و غریبه

قریب و غریبه

دیدی که خون ناحق پروانه ، شمع را ...

قریب و غریبه

دیدی که خون ناحق پروانه ، شمع را ...

بایگانی

بوده است این روزها تا بوده است

بی وفایی قصه ای فرسوده است

ای که اکنون فارغی از یاد ما

بعد مرگم گریه ات بیهوده است ...

                                                               "الاحقر"

نظرات  (۴)

با کدام آبریی روز شمارش باشیم؟عصرهامنتظر صبح بهارش باشیم؟
سال ها منتظر سیصد و اندی مرد است! آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم
سال ها در پی کار دل ما راه افتاد!یادمان رفت کمی در پی کارش باشیم
ما چرا؟ خوب ترین ها به فدای قدمش!حیف اونیست که ما میثم دارش باشیم؟
اگر آمد خبر رفتن مارا بدهید!!به گمانم که بنا نیست کنارش باشیم

اللهم عجل لولیک الفرج....
سلام بر احقر الفانی !
حقیقتا پست متفاوتی بود... هم عکس خاصی داشت و هم شعرت از حالت سخیف سابق خارج شده بود و وزن بهتری پیدا کرده بود...
آفرین!
---------------------------------------------
سلام عزیز
احقر + ال + فانی
اینجوری راحت ترم !!!
تمام راه ظهور تو با گنه بستم
دروغ گفته ام آقا که منتظر هستم....

کسی به فکر شما نیست راست می گویم
دعا برای تو بازی ست راست می گویم!!

من از سرودن شعر ظهور می ترسم
دوباره بیعت و بعدش عبور... می ترسم

من از سیاهی شب های تار می گویم
من از خزان شدن این بهار می گویم

درون سینه ما عشق یخ زده آقا
تمام مزرعه هامان ملخ زده آقا
ما فرزندان نسلی هستیم که هرگاه دستی دراز کردیم تا دوستی بیابیم.. دیگر دستی در کار نبود...

گل ها را همیشه بعد مرگ هدیه می کنیم به هم...

ما همیشه دیر کرده ایم!
---------------------------------------------------
و گاهی چه زود دیر می شود ...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی