دانلود اهنگ جدید پرستوم بهشتی شد ... :: قریب و غریبه

قریب و غریبه

دیدی که خون ناحق پروانه ، شمع را ...

قریب و غریبه

دیدی که خون ناحق پروانه ، شمع را ...

بایگانی




صبح تو مترو بودم که پدرش زنگ زد ،

گریه امونش نمی داد ،

گفت علیرضا پر کشیده ...

خدایا جیگرم ...

ای خدا ...


ای ساربان آهسته ران، کارام جانم می رود

وان دل که با خود داشتم، با دلستانم می رود


من مانده ام مهجور از او، بیچاره و رنجور ازو

گویی که نیشی دور ازو، در استخوانم میرود


گفتم به نیرنگ و فسون، پنهان کنم ریش درون
پنهان نمی ماند که خون، بر آستانم می رود

او می رود دامن کشان، من زهر تنهایی چشان

دیگر مپرس از من نشان، کز دل نشانم می رود

در رفتن جان از بدن، گویند هر نوعی سخن

من خود به چشم خویشتن، دیدم که جانم می رود

شیخ اجل سعدی


نظرات  (۲)

خدا به پدر و مادرش صبر دهد.
"آنچه مصیبت میرسد به اذن خدا میرسد و کسی که به خدا ایمان داشته باشد، خدا قلبش را هدایت میکند." (تغابن، 11)
  • احسان علی آبادی
  • با یک رباعی از خودم ، دعوت می شی به وبلاگم :

    یک رباعی برای نقد آماده
    محتاج به چند جمله نقد ساده
    چون تازه دم کرده ی ذوقم بوده است
    خوب ، دیر بجنبی از دهن افتاده !
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی