اشک دل شب ز ترس محشر !؟ شاید
اعمال من و رضای دلبر !؟ شاید
سرباز شدن برای آن مرد غریب !؟
این جمعه نشد ! جمعه دیگر ...
"الاحقر"
اشک دل شب ز ترس محشر !؟ شاید
اعمال من و رضای دلبر !؟ شاید
سرباز شدن برای آن مرد غریب !؟
این جمعه نشد ! جمعه دیگر ...
"الاحقر"
در حلقهی عالمان کلافی افتاد
در جمع شکافنده شکافی افتاد
دیشب سر پاک یا نجس بودن عشق
بین علما چه اختلافی افتاد
از گریه به خنده هایمان پل زده ایم
شوتیم به تیم خودمان گل زده ایم
بن مایه خنده غفلت انسان است
رندیم که خود را به تغافل زده ایم
هم هارترین سگ نگهبان بودم
هم اینکه خری ساکن تهران بودم
از جبر زمان برای انسان بودن
مقدارکمی همیشه حیوان بودم
اوضاع خراب و بل بشو می خواهم
ساکت نشدم یک خفه شو می خواهم
بعد از خبر سراسری هر شب
حس می کنم اسبم و غشو می خواهم
رفتم که بپرسم به جوابت برسم
به وضعیت بد و خرابت برسم
گفتی که اگر حرف حسابی داری
ساکت بنشین تا به حسابت برسم
صد شکر که ما یقین و ایمان داریم
خر وار به خروار مسلمان داریم
دیدیم که در مجلس ختم قرآن
صد جور فقط قاری قرآن داریم
از مرغ و خروس زنده پر میبریم
از ناشنوا دو گوش کر میبریم
بر طبق فتاوای جدید فقهی
ما خوک به سمت قبله سر میبریم
با رمز و اشاره و کدم خوش باشم
با فکر مطابق مدم خوش باشم
با شعر مگر حکومتی ساقط شد
بگذار که با شعر خودم خوش باشم
زنده نشده مردنی خوشمزه
بازنده شده بردنی خوشمزه
حق دادنی و گرفتنی نیست عزیز
حق خوردنیه خوردنی خوشمزه
سیاست آشه دین کاسه س برادر
همه دستا توو این کاسه س برادر
اگه بازم بیای پا صندوق کشک
همین آش و همین کاسه س برادر
با عقل و درایت خودت برگردی
بهتر به رضایت خودت برگردی
پس این همه همولایتی ساده نباش
باید به ولایت خودت برگردی
انگار که ما ریشه در این غم داریم
از بس که زیادیم، همه کم داریم
بیفایده دل به آسمانها بستیم
وقتی همه سر در آخور هم داریم
ده قرن تمام است که توبیخ شدیم
گفتند عرب شویم از بیخ شدیم
اسکندر از این ور و از آن ور چنگیز
ما نسل کتک خوردهی تاریخ شدیم
-----------------------------------------------------------------
بن مایه خنده غفلت انسان است ...