هر روز پی توبه، گناهی از نو
فردا چو رسد باز تباهی از نو
عمری به زبان نموده ای استغفار
یکبار ز دل بگو ، الهی از نو
"الاحقر"
هر روز پی توبه، گناهی از نو
فردا چو رسد باز تباهی از نو
عمری به زبان نموده ای استغفار
یکبار ز دل بگو ، الهی از نو
"الاحقر"
قالب کار رباعی است و وزن توش رعایت شده.
توقع از رباعی اینه که سه مصرع مقدمه ای بر مصرع پایانی باشند و در مصرع آخر ضربه، یا فلسفه عمیق و یا تصویر وحشتناکی داشته باشه که این رباعی سیر معمولی خودشو طی می کنه تا به پایان می رسه و به نظر من این ضعفه.
من رباعی با مضمون اخلاقی این جوری ندیده بودم. می دونید شاید توی این زمینه ها چیزی ببینیم ولی مخاطب به صورت مستقیم مورد خطاب قرار نمی گیره و شاعر اونو با خودش تنها می ذاره تا خودش به نتیجه مورد نظر برسه. دوران ادبیات تعلیمی به این شکل گذشته و مسلما قالب این کار هم رباعی و یا دوبیتی نمی تونه باشه. حتی مولانا هم این پند رو مستقیم منتقل نمی کنه و اونو توی یک حکایت می گنجونه!
زبان کارتون هم کلاسیکه که از لغات پی ز برداشت می شه ولی از نو کاملا نئوکلاسیکه و این یک جور ناهماهنگی زبانی ایجاد کرده. پیشنهاد می کنم بیش تر کتاب های شاعران معاصر رو بخونید منظور از معاصر همین دهه است.
ممنون از دعوتتون.
امیدوارم تونسته باشم کمکی کرده باشم.
------------------------------------------------------
سلام ، ممنون از نقد دقیق و فنی تون