روزش به سیاهی شب مویش بود
در حجره سر پدر به زانویش بود
ناگاه تمام روضه ها شد مکشوف
گویا که "طبق" مقابل رویش بود ...
"الاحقر"
روزش به سیاهی شب مویش بود
در حجره سر پدر به زانویش بود
ناگاه تمام روضه ها شد مکشوف
گویا که "طبق" مقابل رویش بود ...
"الاحقر"