این مهندسک * می گفت :
آسفالتش خوب است
این دگر اصل خارجیست
جنس ،جنس مرغوب است ...
-------------
صبح فردا ، کنار آن جاده
تکه ای آسفالت در جوب * است
لاله ای دمیده بس رنگین
سنگ و آهن نگر که مغلوب است
"الاحقر"
مهندسک : کاف تصغیر
جوب : زبان عامیانه "جوی"
یاد شعر ملک الشعرای بهار افتادم
نشد چشمه از پاسخ سنگ سرد
به کندن در استاد و ابرام کرد
بسی کند و کاویدو کوشش نمود
کزان سنگ خارا رهی برگشود
ز کوشش به هر چیز خواهی رسی
به هر چیز خواهی کماهی رسی
________________________________________
به نازم به ذهن تاریخی ، ادبی شما بزرگوار ...