کاش بر پیرهنت، وصله جوری بودم
یا تو را حضرت عشق، عبد شکوری بودم
من که امید ندارم دگر آدم بشوم
کاش ای کاش مسلمان تو، زوری بودم
با خود هر هفته کنم پرسش تلخی تکرار
نکند باز، که "من" علت دوری بودم !؟
خاک عالم به سر از پاسخ این پرسش خام
کاش یک سنگ لحد در ته گوری بودم
ای سلیمان به خدا آرزویم نیست جز این :
کاش در لشگرتان، ناله موری بودم
لال باید شد ازین شور، که جز حرف نبود
کاش در بند غم شور و شعوری بودم
خنده دارست که من، غرق گنه، ناله زنم :
"کاش ای کاش، تو را سنگ صبوری بودم"
"الاحقر"
سلام جالب بود