هستی ام سوختی از یک نظر ای اختر عشق
آتش افروز شود برق نگاهی گاهی
روشنی بخش از آنم که بسوزم چون شمع
روسپیدی بود از بخت سیاهی گاهی
عجبی نیست اگر مونس یار است رقیب
بنشیند بر گل هرزه گیاهی گاهی
چشم گریان مرا دیدی و لبخند زدی
دل برقصد ببر از شوق گناهی گاهی
اشک در چشم، فریبنده ترت می بینم
در دل موج ببین صورت ماهی گاهی
زرد رویی نبود عیب، مرانم از کوی
جلوه بر قریه دهد خرمن کاهی گاهی
دارم امید که با گریه دلت نرم کنم
بهر طوفانزده سنگی است پناهی گاهی
معینی کرمانشاهی
تا درد بی دوای گناهم دوا شود
باید کسی که نزد خدا دارد ابرو
وقت سحر به یاد دلم در دعا شود
التماس دعای شب رغایب...
-------------------------------------------------------------------
دعا میکنم غرق باران شوید ...