بر سوز جگر جز نم اشکی چه فشانم
دیگر به خدا درد بریدست امانم
باور نکنی ، کوه غرورم که شکستم
باور نکنی ، زخم ترم ، قد کمانم
دیروز ، فلک ، ملک و ملک زیر پرم بود
حین کنج قفس ، خسته نفس ، از چه بخوانم
از دور نگه می کنی و بهر تو شمعی ست
این آتش نمرود که افتاده به جانم
هر بار مرا دیدی و خندیدی و رفتی
یک بار نشد حال بپرسی که چه سانم
من تشنه که بینم تو و تو تشنه خونم
درمان من و توست صنم ، خون رگانم
تکلیف من و مرگ معما شده دیگر
معلوم کن ای دوست ، روم یا که بمانم
"ا ل ا ح ق ر"
از آنجایی که مطالب وبلاگ شما مفید و بسیار جالب می باشد لذا خواهشمندم در صورت صلاح دید با وبلاگ بازارجهان (با عنوان کسب و کار موفق+ایده های جدید) تبادل لینک انجام دهید در صورت تمایل عنوان خود را برای ما بفرستید
با سپاس فراوان
اسفندیار شیران