باز هم با اجازه لسان الغیب ...
ما ز باران چشم یاری داشتیم
چون که در دل آرزوها کاشتیم
آرزو ها خشک و دل شد بی ثمر
حاصل از دل خارها برداشتیم
در نبود ابر دل سنگین سرد
مهر مینا ، مهربان انگاشتیم
آفتاب اما شرر افکنده بود
" خود غلط بود آنچه می پنداشتیم "
در نبود لطف ابر و مهر شمس
ما سفر کردیم و دل بگذاشتیم
"الاحقر"
حافظ وار سرودی و خوب از تضمین استفاده کردی
موفق باشی .
با غزل اربعین به روزم .
--------------------
سلام خدمت میرسم