پیکی به سوی جانان، از روی شرمساری
از روسیاه عالم در اوج بی قراری
"آقا تو را به جدت، برگرد از مسیرت
در کوچه های کوفه ، یک یار هم نداری..."
"الاحقر"
پیکی به سوی جانان، از روی شرمساری
از روسیاه عالم در اوج بی قراری
"آقا تو را به جدت، برگرد از مسیرت
در کوچه های کوفه ، یک یار هم نداری..."
"الاحقر"
ای آفتاب روشن شبهای کربلا
پیغمبر دوباره صحرای کربلا
ای از تمام آدمیان برگزیده تر
نوح و خلیل و آدم و موسای کربلا
یک کاروان به عشق نگاهت اسیر شد
گیسو کمند خوش قد و بالای کربلا
آب فرات و علقمه و گنبد حسین
یا تل زینبیه و هر جای کربلا
هر چند دیدنی است ولی دیدنی تر است
پایین پای مرقد آقای کربلا
نزدیک تر به مرقد آقاست جای تو
پایین پایی و همه پایین پای تو
"استاد علی اکبر لطیفیان"
کی سینه برای دوریت ، نی کردیم
ما گریه برای گندم ری کردیم
شاهد ز برای مدعی بودنمان :
"یک هفته دگر بدون تو ، طی کردیم"
"الاحقر"
آنسان به خدا وصل شده راز و نیازش
زنجیر به زندان ، شده تسبیح نمازش
"الاحقر"
این مهندسک * می گفت :
آسفالتش خوب است
این دگر اصل خارجیست
جنس ،جنس مرغوب است ...
-------------
صبح فردا ، کنار آن جاده
تکه ای آسفالت در جوب * است
لاله ای دمیده بس رنگین
سنگ و آهن نگر که مغلوب است
"الاحقر"
مهندسک : کاف تصغیر
جوب : زبان عامیانه "جوی"